از اوایل دهه 70 توجه ویژهای به موضوعات عدالت و فقر شده است. عدالت و فقر در مکاتب و رویکردهای اقتصادی مبتنی بر نظام بازار از جمله مسائل فرعی و تبعی محسوب میشود. در این مقاله مسئله فقر در جریان متعارف نئوکلاسیک یا ناشی از دخالت نابجای دولت در سازوکار بازار است و یا به دلیل عدم دخالت دولت در موارد شکست بازار بوده است. همچنین، در این مقاله علل ساختاری و سیاسی فقر به طور خاص از منظر ساختگرایان، مارکسیستها و اقتصادهای رقیب مورد توجه قرار گرفته است که از جمله موارد غفلت تحلیلهای رایج اقتصاد به شمار میرود.