زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع، علاوهبر اینکه موضوع و هدف توسعه هستند، عامل مؤثری در پیشبرد اهداف توسعه نیز میباشند. مطالعات نشان میدهند که زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار دادند. زنان سرپرست خانوار بهواسطه عدم آشنایی با مهارتهای اجتماعی، عدم دسترسی به منابع و در نتیجه کیفیت زندگی پایین و نیز با از دست دادن شبکه روابط و مسئولیت افراد تحتتکفل در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و روانی قرار دارند. در اغلب جوامع در حال توسعه و از جمله ایران، بسیاری از مشاغل در انحصار مردان است و بجز مشاغلی مانند پرستاری و آموزش که بیشتر با زنان مرتبط دانسته میشود و در آنها دستمزد نسبتاً پایین است، در هر 2 بخش خصوصی و عمومی احتمال استخدام مردان بیش از زنان است. در واقع، زمینه اشتغال زنان در عرصه فعالیتهای اقتصادی گسترده و متنوع نمیباشد. در جامعه شهری، 6/31 درصد زنان شاغل در بخش آموزش، 4/11 درصد در بخش بهداشت و 28/18 درصد در بخش صنعت فعالیت دارند که زنان شاغل در بخش صنعت اغلب بهعنوان کارگران گروه صنایع دستی و مشاغل مرتبط با آن مانند فرش مشغول میباشند. در واقع زنان اکثراً تحتتأثیر عوامل فرهنگی و سنتی به مشاغل مشخصی هدایت و جذب میشوند و حضور آنان در اکثر بخشها بسیار محدود است. بهعنوان مثال تنها 2 درصد از زنان در واسطهگریهای مالی اشتغال دارند. در واقع، تنها فعالیتهایی که زنان بخش عمدهای از شاغلین آنها را به خود اختصاص میدهند آموزش و بهداشت است؛ بهطوری که بیش از 49 درصد شاغلین بخش آموزش و 47 درصد بهداشت و مددکاری را زنان تشکیل میدهند. مقایسه توزیع خانوارها بهتفکیک سرپرست نشان میدهد که خانوارهای دارای سرپرست زن عمدتاً در دهکهای پایین درآمدی تمرکز یافتهاند، بهگونهای که بیش از 71 درصد این خانوارها در 5 دهک اول قرار دارند. این نسبت در مورد مردان 7/53 میباشد. این اختلاف در دهک اول مشهودتر است، در حالیکه فقط 66/7 درصد خانوارهای دارای سرپرست مرد در این دهک قرار دارند، 63/28 درصد یعنی از خانوارهای دارای سرپرست زن در دهک اول که پایینترین سطح درآمدی است جای گرفتهاند و این امر حاکی از سطح بالاتر فقر در بین خانوارهایی است که سرپرست آن زن میباشد.