تأمین مالی به نحوه اختصاص پسانداز سرمایهگذاران از طریق بازارها و واسطهای مالی ارتباط دارد که شرکتها از آن برای تأمین مالی فعالیتهای خود بهرهگیری مینمایند. علوم مالی را میتوان به دو حوزه اصلی تقسیمبندی نمود. حوزه نخست، قیمتگذاری دارایی است، که به تصمیمات سرمایهگذاران مربوط است. حوزه دوم، مالی شرکتی است، که به تصمیمات شرکتها مرتبط است. اقتصاد نئوکلاسیک سنتی قائل به اهمیت چندانی برای هیچیک از این دو نوع حوزه مالی نبوده و بیشتر توجه خود را به تولید، قیمتگذاری، تخصیص ورودیها و خروجیها، و عملکرد بازارهای آنها معطوف دارد. در این نوع اقتصاد، مدلها تعیینی (غیر تصادفی) فرض میشوند و تصمیمهای مالی نسبتاً واضحند. البته، حتی با وجود این روششناسی ساده نیز در این نوع اقتصاد، مفاهیم مهمی نظیر ارزش زمانی پول و عامل تنزیل توسعه داده شده است. علوم مالی بهعنوان یک حوزه مستقل با معرفی عدم اطمینان (عدم قطعیت) در زمینه قیمتگذاری داراییها و عنایت به این امر پا به عرصه وجود گذاشت که تحلیلهای کلاسیک در توجیه بسیاری از جنبههای مالی شرکتی شکست میخورند. در قسمت نخست این مقاله، ما به مرور برخی مشکلات مطرح شده در علوم مالی و مروری بر نظریه بازی میپردازیم. در قسمت دوم، به بررسی نحوه تبیین راهحلهای مبتنی بر نظریه بازی برای مشکلات مطرح شده پرداخته و به بحث در خصوص شکستها و موفقیتهای مربوطه خواهیم پرداخت. هدف این قسمت، کاربرد نظریه بازی در حوزه مالی است. این مقاله به معرفی نظریه بازی اختصاص ندارد. برای معرفی عمومی نظریه بازی به گیبونز (1992) و برای تحقیق بیشتر در زمینه نظریه بازی در حوزه مالی، به همراه معرفی نظریه بازی، به تاکور (1991) مراجعه کنید. نسل نخست مدلهای نظری بازی موجب تغییراتی بنیادین در حوزه مالی گردید، اما بیشتر مطالب همچنان مستلزم توجیهات بیشتری بودند. روشهای نظری بازی همچنان درحالتوسعه بوده و کاربردهای بیشتری از نظریه بازی در حوزه مالی یافت خواهد شد. در قسمت سوم مقاله اخیر تحقیقات صورت گرفته در زمینه باورهایی با درجات بالاتر و مجموعههای اطلاعاتی و بحث در مورد ارتباط آنها با حوزه مالی خواهیم پرداخت.