توانایی سیاستهای مالی برای اثرگذاری بر تولید از طریق تغییر تقاضای کل سبب میشود این سیاستها به ابزاری بالقوه برای تثبیت اقتصادی بدل گردند. در شرایط رکودی دولتها میتوانند سیاست مالی انبساطی را اجرا نموده و تولید را به سطح عادی بازگردانند و شغل ایجاد کنند. طی رونق که تورم بهعنوان مشکلی بزرگتر و مهمتر از بیکاری در نظر گرفته میشود دولتها میتوانند سیاست مازاد بودجه را در دستور کار قرار دهند، بنابراین سیاست ضدچرخهای سبب میشود که بودجه متعادل شود. حال در این مقاله آثار مخارج دولت، مالیاتها و همچنین پرداختهای انتقالی بهعنوان متغیرهای سیاستهای مالی بر متغیر مصرف بخش خصوصی با استفاده از تکنیکهای سری زمانی و آمار سالهای (1388 - 1354) متغیرها در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نمایانگر نقش مثبت متغیرهای تولید واقعی، میزان مخارج دولت، افزایش حجم نقدینگی و میزان پرداختهای انتقالی دولت و اثر منفی متغیر مالیات بر درآمد اشخاص بر شاخص میزان مصرف بخش خصوصی است، همچنین ضرایب شاخصها نشان میدهند درجه تأثیرگذاری آنها بر مصرف بخش خصوصی در اقتصاد ایران به این ترتیب است. متغیر تولید واقعی، متغیر مخارج دولت، متغیر حجم نقدینگی حقیقی، متغیر پرداختهای انتقالی مستقیم دولت، متغیر مالیات بر درآمد اشخاص.