با توجه به تغییرات محتوایی و کیفی بسیار زیادی که از چند دهه اخیر در بازارهای جهانی رخ داده و حرکت به سوی جهانیشدن بازارها شروع و به موازات آن دوره تولید محوری در انتهای حیات خود و مشتری محوری در حال نضجگرفتن است. تولیدکنندگان صنعتی با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع با ارزش به تمهیداتی اقدام نمودهاند که نتیجه آن تغییر ساختار صنعتی است. از مشخصات اصلی این تغییر ساختار، ترویج بیش از پیش صنایع کوچک است. در سالهای اخیر توجه فزایندهای به کوچکسازی شده و روند توسعه بنگاههای کوچک و متوسط افزایش یافته است. با وجود اینکه این بنگاهها دارای مزایای بسیاری نسبت به صنایع بزرگ میباشند، کوچک بودن و حجم پایین منابع در دسترس موجب ایجاد محدودیتهایی برای این بنگاهها میشود. بحثهای نظری متفاوتی دراین رابطه که چگونه بنگاههای کوچک میتوانند بر مشکلات خود غلبه کرده و به توسعه کمک کنند توسط اقتصادانان و صاحبنظران ارائه شده است، اما جالبترین نگرشی که به این بنگاهها شده است مربوط به پدیده شبکهشدن و خوشهسازی یا به طور کلی تجمیع میباشد. در این مقاله نیز تلاش شده است با بررسی مشکلات صنایع کوچک و متوسط (به ویژه در ایران) به بحث خوشههای صنعتی به عنوان یکی از راههای کمک به بنگاههای کوچک و متوسط برای حل مشکلات آنها و مزایای این پدیده پرداخته شود.