پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات ، k_fathtabar.1986@yahoo.com
چکیده: (189 مشاهده)
کمیابی و محدودیت منابع مالی ایجاب میکند ارائه نهادهها در هر نظامی با ستاندههای مطلوبی همراه باشند. این امر مستلزم تخصیص بهینه منابع مالی و برقراری ارتباط هدفمند بین هزینهها و ستاندههای مورد انتظار است. تعیین میزان و نحوه ارتباط این دو مقوله، نقش تعیینکنندهای در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای آموزشی دارد. یکی از ابزارهای علمی – فنی در این حوزه تحلیل و برآورد هزینه و تعیین ساختار هزینه واحد با استفاده از تکنیک تابع هزینه است. امروزه این تکنیک با توجه به قابلیتهای علمی- فنی و کاربردهای آن در امر برنامهریزی و سیاستگذاری، بهطور گستردهای مورد توجه و عنایت برنامهریزان و صاحبنظران در محافل علمی و اجرایی در حوزه آموزش و آموزش عالی قرار گرفته است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تابع هزینه آموزش عالی (دانشگاه تهران) و اشاره به یکی از کاربردهای آن یعنی تعیین نقطه بهینه فعالیت دانشگاه (صرفه¬های اقتصادی) انجام شده است. به منظور برآورد تابع هزینه دانشگاه از داده مقطعی سالهای 1384 الی 1397 و فرم تابع هزینه سهمی درجه دوم استفاده شده است. نتایج بررسی حاکی از رابطه معنادار بین هزینه آموزش «مخارج کل» و ستاندههای آموزشی «دانشجویان» است. نتایج حاصل از تابع هزینه نشان میدهد که تعداد دانشجویان بهطور کل 82% درصد تغییرات هزینه سرانه را تبیین میکنند. همچنین بر اساس نتایج بهدستآمده شکل تابع هزینه متوسط برای دانشگاه بهصورت U شکل بوده؛ لذا همراه و سازگار با مبانی نظری و مطالعات تجربی است؛ بنابراین، نتایج پژوهش حاضر میتواند به سیاستگذاران و برنامهریزان امر در مدیریت و راهبری امورات بهطور مؤثری کمک نماید.