۶ نتیجه برای مصطفیپور
الیزابت آسیدو ، دونالد لین، ترجمه: منوچهر مصطفیپور،
دوره ۷، شماره ۶۵ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶ )
چکیده
در این مقاله اثر سه نوع سیاست کنترل سرمایه بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بررسی میشود: اول، وجود نرخهای چندگانه ارز، دوم، محدودیتهای مربوط به حساب سرمایه و سوم، محدودیتهای مربوط به درآمدهای حاصل از صادرات مجدد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که اثر کنترل سرمایه بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی از منطقهای به منطقه دیگر و درطی زمان تغییر کرده است. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هیچکدام از سیاستها بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی اثر معنیدار نداشتهاست اما در دهه ۱۹۹۰ اثر هر سه سیاست معنیدار بوده است. علاوه بر این کنترل سرمایه بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای صحرای آفریقا و خاورمیانه اثر نداشته است، اما در شرق آسیا و آمریکای لاتین سرمایهگذاری مستقیم خارجی را به طور معکوس تحت تأثیر قرار داده است.
منوچهر مصطفیپور،
دوره ۹، شماره ۹۵ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده
با تشدید رکود اقتصادی در آمریکا و اروپا، اقتصاد کشورهای آسیایی بهویژه چین، هند، کره جنوبی، مالزی و سنگاپور تحت تاثیر قرار گرفت به طوریکه این کشورها با کاهش شدید درآمدهای صادراتی مواجه شدند.این موضوع توام با محدودیت اعتباری ایجاد شده در جهان در اثر کاهش نرخ رشد تجارت جهانی منجر به کاهش تدریجی نرخ رشد اقتصادی جهانی شد و بر تشدید وضعیت اقتصادی جهان افزود. علاوه بر بحران موجود، اقتصاد کشورهای نفتی آسیا به دلیل کاهش قیمت نفت به شدت تحت تاثیر قرار گرفت به طوریکه کشورهای بزرگ آسیایی جهت خروج از بحران، سیاستهای مختلفی را بکار گرفتند که از جمله سیاستهای انبساطی طرف تقاضا برای جبران بخشی از کاهش تقاضای موثر بود که در این مقاله به تفضیل به آن پرداخته شده است.
منوچهر مصطفیپور، عمادالدین سخایی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از مباحث عمده در مالیه بینالملل، اتخاذ رژیم ارزی و تعیین نرخ ارز مناسب میباشد. هر رژیم ارزی محدودیتهای خود را دارد و محدودیتهایی را بر سیاستهای اقتصاد کلان وارد میکند. به علاوه، نظام ارزی بخشی از نظام مالی و نظام مالی بخشی از نظام اقتصادی است و سیاستهای هر حوزه، حوزه دیگر را متأثر میسازد و تصور اینکه نظامی ارزی منتزع از نظام مالی و اقتصادی کشور ایجاد کرد از پایه درست است. با این حال از دیرباز نرخ ارز نه به عنوان ابزاری برای توازن بازرگانی خارجی یا اقتصاد ملی بلکه به عنوان ابزاری برای تعادل بودجه مورد توجه واقع شده است. عموماً سیاستهای مالی بر سیاستهای ارزی و پولی کشور سلطه داشتهاست. بیش از ۵۵ درصد درآمدهای دولت از محل صدور نفت تأمین میشوند که با توجه به نرخ ارز از دلار به ریال تبدیل میشود. بنابراین، تعیین نرخ ارز (سیاستهای ارزی) تأثیر غیرقابلانکاری بر بودجه دولت دارد و دولت هرگز نتوانسته به تعیین آن به عنوان موضوع مالیه بینالملل بنگرد. به عبارت دیگر، مادامی که بخش اصلی منابع و مصارف ارزی کشور در اختیار دولت قرار دارد تعیین نرخ ارز نقش مهمی در اتخاذ سیاستهای مالی دولت ایفا خواهد نمود. بهنظر میرسد در سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور جهتگیری تلویحی جهت حرکت نظام ارزی ایران بهسمت نظام شناور درج شده و تحقق آن منوط به ایجاد زمینههای مورد نیاز آن است که با بازشدن بیشتر اقتصاد کشور، توسعه صادرات غیرنفتی، تقویت جریانهای سرمایهگذاری خارجی به داخل، کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتیو ...است. با این حال تا زمانی که درآمدهای نفتی عمده منبع درآمد ارزی کشور را تشکیل داده و بخش دولتی مهمترین عرضهکننده و تقاضاکننده ارز در بازار داخلی محسوب میشود، ایمن نگهداشتن اقتصاد ملی از تبعات و پیامدهای نوسان قیمت نفت و خارج نگهداشتن بخشی از درآمدهای نفتی از چرخه هزینههای دولت- که در حقیقت همان ایده اصلی تأسیس حساب ذخیره ارزی است- بهترین راهکار برای ایجاد زمینههای شناورتر کردن بازار ارز در داخل و استقلال بیشتر سیاستهای ارزی از سیاستهای مالی دولت محسوب میشود.
منوچهر مصطفیپور،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( مجله اقتصادي – ماهنامه بررسي مسائل و سياستهاي اقتصادي ۱۳۹۱ )
چکیده
جنبش عدم تعهد در سال ۱۹۶۱ میلادی با اولین اجلاس سران عدم تعهد با حضور مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی، قوام نکرومه رهبر غنا، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند و احمد سوکارنو رهبر استقلال اندونزی در کنفرانسی که در شهر بلگراد در کشور یوگسلاوی برگزار شد موجودیت خود را اعلام کرد. جهتگیری اولیه جنبش عدم تعهد عمدتاً ماهیت سیاسی داشت اما در شرایط فعلی که اقتصاد جزء لاینفک مسائل سیاسی شده و حتی تعیینکننده سطح مناسبات سیاسی میباشد، اعضای جنبش عدم تعهد نیز ملاحظات اقتصادی را بیشازپیش مورد توجه قرار دادهاند. با اینکه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بیش از نیمی از جمعیت جهان را در اختیار دارند سهم عمدهای در اقتصاد و تجارت جهانی ندارند. ظرفیتهای اقتصادی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بهویژه در زمینه انرژی بسیار بالاست و این جنبش میتواند در صورت وجود انسجام بیشتر بین اعضاء جایگاه قابل قبولی در سطح جهانی داشته باشد.
منوچهر مصطفیپور،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( مجله اقتصادی ۱۳۹۶ )
چکیده
بانکهای مرکزی در همه کشورها مسئول نظارت بر نظامهای پرداخت و تسویه هستند. بانک مرکزی با توجه به اهمیت این مسئولیت، نقشی تعیینکننده در ثبات مالی هر کشوری ایفا میکند. بانکهای مرکزی از ابزارهای مختلفی برای حمایت از ثبات مالی برخوردار هستند که در این خصوص میتوان ابزارهای سیاست پولی، ابزارهای مداخله در بازار پول و در مواردی ابزارهای نظارتی را نام برد. ابزارهای مذکور کمک زیادی به پیشگیری یا کنترل بحران در بازارهای مالی میکنند. ازاینرو در برخی کشورها نظارت احتیاطی خرد بانکی به بانک مرکزی سپرده شده، در برخی کشورها بانک مرکزی همزمان نظارت احتیاطی خرد و نظارت احتیاطی کلان را در همه بازارهای مالی بر عهده دارد و در برخی کشورها همراه با سایر نهادهای ناظر، بر بازارهای مالی نظارت میکند.تا قبل از وقوع بحران مالی اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۸ میلادی نظارت در بازارهای مالی عمدتاً معطوف به نظارت احتیاطی خرد بود و نظرات موافق و مخالف زیادی درخصوص نقش بانک مرکزی در این نوع نظارت مطرح شده است. بعد از بحران، نظارت احتیاطی کلان اهمیت زیادی پیدا کرد و با توجه به ابزارهایی که بانک مرکزی دارد، نقش بانک مرکزی در پیشگیری یا کنترل ریسکهای سیستمی و کلان مورد توجه قرار گرفت. لذا بانک مرکزی در اغلب کشورها یا مسئول اصلی نظارت احتیاطی کلان است، یا یکی از اصلیترین نهادهای ناظر محسوب میشود.
منوچهر مصطفیپور،
دوره ۱۷، شماره ۹ - ( مجله اقتصادی ۱۳۹۶ )
چکیده
رشد سریع بازارهای مالی و ورود مشتریان مختلف به این بازارها موجب شده است سطح دانش مشتریان، حمایت و احقاق حقوق آنها مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. واقعیت این است که حمایت کلی از مشتریان و آموزش به آنها به تنهایی کافی نیست و لازم است مقرراتی در این ارتباط تدوین و اعمال شود. این مقررات باید طوری باشند که مشتری بتواند بر اساس آنها اطلاعات دقیق و سادهای در خصوص خدمات مالی به دست آورد و قادر باشد خدمات یا محصولات مالی مختلف را قبل و بعد از خرید با یکدیگر مقایسه کند. همچنین لازم است مشتری به یک مکانیزم آسان و کمهزینه برای حلوفصل اختلافات با نهادهای مالی دسترسی داشته باشد. نوع ساختار نظارتی برای هدایت کسبوکار چالش مشترک در بین کشورهای مختلف است، زیرا هر کشوری متناسب با شرایط داخلی و بینالمللی خود ساختار نظارتی را طراحی میکند و ساختار یکسانی برای این منظور وجود ندارد. با این حال، در خصوص هدایت کسبوکار گرایش به انتخاب ساختار نظارتی واحد بیشتر است، زیرا در چنین ساختاری ضمن پرهیز از اعمال مقررات و وضع استانداردهای چندگانه بین انواع مختلف نهادهای مالی، مشتریان مالی نیز راحتتر میتوانند از خدمات آن استفاده کنند.