رابرت کینگ، ترجمه: دکتر سیدحسین میرجلیلی،
دوره ۹، شماره ۸۹ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ )
چکیده
مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان، اصول استاندارد تحلیل اقتصادی را برای شناخت چگونگی تعیین تولید کل یک ملت به کار میبرد. از دیدگاه مکتب کلاسیک جدید، عرضه و تقاضا نتیجه اقدامهای اقتصادی و عقلانی خانوارها و بنگاهها است. مقادیر اقتصاد کلان مانند تولید ناخالص داخلی، نتیجه تعادل عمومی بازارها در یک اقتصاد است. تعجبآور است که این دیدگاه در اقتصاد کلان انقلابی به حساب آمده است. وقتی ماهیت فعلی تحلیل اقتصادی در سایر شاخههای علم اقتصاد مانند مالیه عمومی، تجارت بینالملل و اقتصاد کار را میبینیم درمییابیم تمام اصول استانداردهای اقتصادی برای تحلیل، دامنه گستردهای از موضوعات را به کار میبرند. اقتصاد کلان عقب افتاد زیرا اقتصاد کلان کینزی زمانی حاکم بود که این اصول به طور سیستماتیک از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۶۰، در سایر شاخههای اقتصاد به کار رفته بود.